رومن رولان میگفت: آدم برای اینکه خودشو بسازه، باید یه جا بالاخره هرچی به خوردش دادن بالا بیاره. پونزده- شونزده سالم بود که اینو توی رمان ژان کریستف خوندم و گفتم هی رومن! من دارم بالا میارم، همین بغلا نگه دار. آقا نمیدونی تو این استفراغ ما چیا که پیدا نشد! گلاب به روتون اعتقاد به انسانِ کامل، تلاش برای بینقص بودن، ایدهی عادلانه بودنِ اتفاقاتِ دنیا، تصور اینکه همه چیز یه نشونهست و هیچ چیز اتفاقی نیست و یه عالمه چیزای دیگه حالا نمیخوام سرتونو درد بیارم و بیش از این حالتونو به هم بزنم.
خلاصه تا یه مدت چیزی نبود بخورم. اما ترجیح دادم شکمم از گشنگی قاروقور کنه تا به خاطر خوردن غذای ناسالم دلپیچه داشته باشم. تازه آدم استفراغ خودشو که دیگه نمیتونه دوباره بخوره. اینجا بود که یاد گرفتم چهجوری آشپزی کنم…
منم چند وقت قبل همه چیزو بالا آوردم و یاد گرفتم نسبیت مهم ترین قانون طبیعته 🙂